عوضش می کنم!

خیلی از جوانها موقع ازدواج، شیفته برخی از ویژگیهای نامزدشون می شوند و حتی بعضی از اختلافات یا ایرادات اساسی که بینشان وجود داره را با این فکر که بعد از ازدواج می توانند در طرف مقابلشان تغییر بوجود آورند، از این اختلافات چشم پوشی می کنند . بیچاره ها بعد از ازدواج تازه متوجه می شوند که طرف مقابلشان هم آدم بالغیست! بچه نیست که بشه تغییرش داد!  او هم برای رفتار خودش توجیهاتی داره. یا شاید حتی سلیقه اون اینه که اینجوری زندگی کنه. اونوقته که آدم از جایی که بیخود به خودش امیدواری داده بوده ضربه می خوره!
مثلا ممکنه پسری عاشق چهره دختری بشه. ولی دختر ، از نوع دخترانی باشه که آزاد تربیت شده. در رفت و آمد، در معاشرت با مردان دیگر، در نوع لباس پوشیدن، آزاد تربیت شده (مدرن) پسر اما روحیات سنتی داره. دوست نداره همسرش با مردان دیگه به راحتی بگو بخند کنه! پسر خیلی به نفوذ کلام خودش مطمئنه! و فکر می کنه که می تونه همسرش را بعد از ازدواج عوض کنه. ولی بعد از ازدواج تازه متوجه میشه که یه پرنده وحشی را نمیشه توی قفس کرد و توقع داشت که برات چه چه بزنه!
ولی اونوقت دیگه دیر شده یک زندگی دچار جنگ فرسایشی با پایانی نامعلوم میشه!
پس این دندان امید را از ریشه بکنید که می تونید طرف را عوض کنید. اگه شما را عوض نکنه خیلی هنر کرده اید!
به قول بیهقی: لاتبدیل لخلق الله!
البته اینها که گفتم مربوط به جهان سوم و کشور کمی مدرن-خیلی سنتی ایرانه. در دنیای مدرن، مردمی که دموکراسی در زندگیشان کاملا نهادینه شده خیلی راحت می تونن با منطق و اصول دموکراسی در کنار هم زندگی کنند و با هم کنار بیان. در غرب اگه زنی بخواد بره  گردش، شوهرش را مجبور نمی کنه که تو باید حتما همراه من بیایی وگرنه تو ادم بدرد بخوری نیستی! مرد هم از اینکه زنش با دوستانش بره گردش رگ غیرتش متورم نمیشه. کلا در غرب مردم یاد گرفته اند که نباید چیزی را به کسی تحمیل کرد و متقابلا دوست ندارن چیزی بهشون تحمیل بشه. و نکته دیگه اینکه درغرب همه چیز largeتر از ایرانه. مردها نسبت به زنهاشون در تعصب ورزیدن largeترند. زنها هم نسبت به مردهاشون همینطور. تحمل عقیده دیگران،  احترام به حریم خصوصی دیگران، و احترام به سلیقه دیگران در زندگی اصول مهمی است که در آنجا بین مردم نهادینه شده. (و همچنین در رابطه بین حکومت با مردم).  

ولی در ایران زن و شوهر حتی دوست دارند لباس پوشیدن همسرشان هم طبق سلیقه آنها صورت گیرد!یعنی هیچ حریمی برای هم تعریف نمی کنند! در تفکر غربی عوض کردن دیگران معنی ندارد. 

ولی به هرصورت در آنجا نیز دو نفر که از نظر افکار و عقاید شبیه به هم باشند با هم خوش تر خواهند بود تا دونفر که هیچ وجه مشترکی ندارند!

نظرات 4 + ارسال نظر
دختر نارنج و ترنج جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 06:31 ب.ظ

سلام عزیز،
مطلب جالبی بود و من صد درصد باهاش موافقم! نمی شه کسی رو عوض کرد و این فکر بیشتر مال آدمیه که هیچ منطقی نداره! آدمها رو باید اونجوری که هستن بپذیری و اگه دوست داشتی قبول کنی و اگه نه، روابطت رو باهاشون محدود کنی. به هر شکل هر آدمی عقیده خاص خودش رو داره.. نمی شه کاریش کرد!

هاD جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 06:32 ب.ظ http://gereh-koor.blogfa.com

شما دیگه همه موارد رو کامل میگین . اگر چیزی بگیم تکرار مکرراته .
فقط بگم که نه به این شوری که تو بیشتر ازدواج‌های ایرانی هست و نه به اون بی‌نمکی که تو ازدواج‌های خارجی هست .
حد وسط هم خوب چیزیه .

آریانا یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:44 ق.ظ http://Areiana.Blogsky.com

سلام
ممنون از لینکت
ایشالا بیشتر با هم آشنا بشیم
یا حق!!

مهســـــــــــــــا... یکشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:26 ق.ظ http://www.queerly.blogfa.com

سلام ...
اقا مهرداد شما که هنوز هیچی نشده رفتین سر قضیه خواستگاری...
البته مطالبه مفید و آموزنده ای..
منم با مطالب شما موافقم...شما از کجا فهمیدین من دلبسته کسی شدم ؟؟؟ و اون به من پشت کرده ؟؟چون این اصلا واقعیت نداره ..
ولی به مطالب بعدی شما در کامنتم اعتقاد کامل دارم..
موفق باشید..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد