چاه زندگی

بزرگترین فرصتهای زندگی آدم برای رشد، پیشرفت، تحصیل و برآوردن آرزوها، در سالهای نوجوانی و جوانی (تقریباً پیش از 35 سال) است. متأسفانه معمولاً این سالها به علت درگیر شدن با بلوغ جـنسی و کشیده شدن آدم به طرف ارضای آن، به آسانی از دست می­رود.

بعد از 35 سال، عموماً افراد ازدواج کرده و به سرعت صاحب فرزند می­شوند. برای دخترها حتی این سن برای بچه­دار شدن کمی دیر است. بهترین سن بارداری که هم برای جنین خطر نداشته باشد و هم برای مادر، بین 20 تا 30 است. با آمدن فرزند، تقریباً تمام وقت زن صرف بچه­داری و البته بقیه نیازهای روزمره می­شود و دیگر فرصتی برای تحصیل یا پیشرفت ندارد. مرد هم پس از ازدواج هر چند آدم رمانتیکی باشد، مسئولیت تأمین مالی یک زندگی بر دوشش می­افتد و به جای مطالعه، باید دنبال 2-3 تا شغل باشد تا بتواند هزینه کرایه خانه، خوراک و پوشاک و تفریح و خرید لوازم خانه و ماشین و ..... را تأمین کند!

آن گاه است که آدم می­فهمد چه فرصتهایی را بر باد داده است.

خوب برگردیم به دغدغه های دوران نوجوانی و جوانی! دغدغه فکری دخترها خالی بودن جای یک شاهزاده در کنارشان است. دخترها همیشه دوست دارند که یک پشتیبان و یک تکیه­گاه در زندگیشان داشته باشند. و یافتن تکیه­گاه برایشان عموماً از هر پیشرفتی مهمتره.  و فرصتهای زیادی را از دست می­دهند.

من زن نیستم و این حس را خوب درک نمی کنم ولی واقعاً آیا بدون تکیه­گاه نمی­شود زندگی کرد؟ این نقطه ضعف بزرگ دخترهاست. اکثر روابطی که منجر به تجاوز می­شود با قول ازدواج از طرف پسر به دختر شکل می­گیرد! و دختر با آرزوی پیدا کردن یک تکیه­گاه حاضر به معامله می­شود.

چه بسیار دخترانی هستند که با مردان معتاد ازدواج می­کنند، صاحب یکی دو تا فرزند می ­شوند و بعد از تحمل چندین سال خشونت خانوادگی و از دست دادن همه چیز خود، از شوهر خود جدا می­شوند و فرزندانشان را با هزار زحمت خوشان بزرگ می­کنند و بعضاً تا آخر عمر بدون شوهر زندگی می­کنند! به نظر می­رسد زنها هم می­توانند نه تنها بدون تکیه­گاه زندگی کنند بلکه می­توانند خودشان تکیه­گاه شوند!

حالا اگر نخواهیم اینقدر هم نسبت به سرنوشت بدبین باشیم حداقل در سالهای مهم زندگی دخترها می­توانند دندون روی جگر بگذارند و بی­خیال این تکیه­گاه که معلوم نیست چه جوری از آب دربیاید بشوند.

از طرف دیگر ، پسرها هستند به خصوص وقتی در جمع دوستان قرار می­گیرند تشویق می­شوند که مانند فلانی، دوست­دختر داشته باشند. میل سرکش جنـسی پسرها در سالهای نوجوانی و جوانی فقط با یک تفکر عاقلانه قابل مهار است. تلاش برای ارضای میل جـنسی در این سالها تمرکز آدم را در رسیدن به اهداف خود از بین می­برد. (به ویژه در ایران که با مخاطراتی هم همراه است.) پسرها ساعتهای زیادی از عمر خود را به خاطر حرف زدن و فکر کردن در مورد مسائل جنـسی و پیدا کردن و تفریح کردن با یک دخـتر از دست می­دهند.

این فرصتهای از دست رفته سرنوشت آدم را در زندگی عوض می­کند. اگر قرار بوده شما دکترا بگیرید، در مقطع لیسانس می مانید. اگر قرار بوده آدم شاخصی شوید، یک آدم معمولی خواهید شد.

و این بازی سرنوشت است که اکثراً اسیر آن می­شوند. مگر کسانی که راهنمایی در زندگی داشته باشند یا روحیاتشان حالت خاصی داشته باشد.

نظرات 11 + ارسال نظر
فریده شنبه 5 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:30 ق.ظ http://bandarlengeh.blogsky.com

با همه حرفات موافق نیستم ولی با خیلیاش اره...

دختر نارنج و ترنج شنبه 5 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:42 ب.ظ http://toranjbanoo.blogsky.com/

مهرداد عزیز سلام
خوبی؟؟
اول ممنونم از این که سر زدی و مطالبم رو خوندی.. ممنونم از کامنتت. و از مهرت..
درباره پستت من فکر می کنم یه مقدار زیادیش حدود ۶۰ درصد مشکل از جامعه این روزهامونه (منظورم دولت نیست ها. جامعه به طور کلی) و بقیه ش خیلی به تربیت آدم ربط داره. مادری که از دو سالگی توی کله ی دخترش می کنه که انشالله عروس بشی تو چه توقعی از اون دختر داری؟ منو ببین. ۳۵ سالمه. از ۲۲ سالگی کار کردم و روی پای خودم بودم. یه قرون از هیچ مردی (حتی برادرام) به خاطر احتیاج نگرفتم. مگر اینکه خودشون خواستن جایی به عنوان هدیه پولی بدن. پدرم هم که خب می دونی.. یازده ساله که رفته. همیشه روی پای خودم بودم اما ته دلم خالیه.. چرا؟ چون همیشه از بچگی فکر کردم یه دختر وقتی کامل می شه که شوهر داشته باشه با بچه! این یه تفکره که توی کله م هست. خیلی زمان می خواد تا با تجربه ی خودم بفهمم که از این خبرها نیست... شاید اون موقع دیگه جایی برای جبران نباشه. به نظر من یه کم باید توی بزرگ کردن بچه هامون بیشتر دقیق باشیم.

خاتون یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ب.ظ http://www.delkook63.blogfa.com

سلام نوشته هاتون خیلی بوی واقعیت میده!!!
درضمن اگه درزدید ولی وانکردند حتما درست درنزدید
دوباره تلاش کنید اول تزکیه نفس بعد درزدن!!!
موفق باشید

دختر دهاتی! دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 ق.ظ http://faghatboro.blogfa.com

سلام
نه بابا همه ی دخترا این جوری نیستن
نه بابا همه هم این جوری فکر نمی کنن
به نظر من هر چیزی جای خودشو داره
کساییم که به سن خاص که نه به بلوغ جسمی ذهنی و اجتماعی درستی برسن فکر نکنم دیگه این جور مشکلا واسشون پیش بیاد
نه ممنون همین که به وبم سر زدید لطف کردید مرسی[لبخند][گل]
تا بعد...

سمیه.حسابدارتمام وقت دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:19 ق.ظ http://goonyeharfam.persianblog.ir/

دقیقاً !!!

این پستتون رو دو روز پیش تو خونه خوندم! وای که چقدرفکر کردم به این صحبتها...
امیدوارم هیچ روزی دیر نشه!!

حجی دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:53 ق.ظ http://pesarhaji.wordpress.com

یه سری هم به ما بزن

رویا دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:27 ب.ظ http://ahoyekheyal.persianblog.ir

سلام آقا مهرداد.
پاراگراف آخر برام جالبتر از همه نوشته ،بود.افرادی که روحیات خاص دارن و راهنمای خوب داشتن.
کلی بگم آدم دهن بینی نبودم ونیستم.اصلآچشم و هم چشمی هم تو کتم نمی ره.همیشه راه خودم رو رفتم.و تا الان هم که در خدمتتون هستم همینطوری رفتار کردم.یعنی همیشه دنبال رشد و پیشرفتم.تا حالام راضی بودم.کاری هم به دیگران نداشتم وسعی کردم حرفاشون ناراحتم نکنه .
گاهی وقتی در جمعی (منظورم همسن و سالهاست )هستی که می بینی افکارشون با تو نمی خونه،نیروی مافوق بشری می خواد تا بتونی سر تصمیمت باقی بمونی و خم به ابروت نیاد.چون خودت رو قبول داری ،راهتو ادامه می دی.سعی کردم از وقتم به بهترین نحو ممکن استفاده کنم. من آدم خوش شانسی بودم .چون پدرم تکیه گاه محکمی بود برام ومادری که هرگز برای ازدواج تحت فشارم نگذاشت.
حالا فکر میکنی نسل بشر منقرض شد؟

شکوفه دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:45 ب.ظ http://www.darde-delha.javanblog.com

تبادل لینک میکنید ؟

یه بنده خدا جمعه 11 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:50 ق.ظ http://moqanni.blogfa.com

´´´´´´´´´´´,;****,´´´´
´´´´´´´´´´´´,*¨¨,“¨¨*,´´´
´´´´´´´´´´´,**¨¨¨@“;“;;-…
´´´´´´´´´-,¨**¨¨¨¨“)““-““““
´´´´´´´´//,***¨¨¨¨*
´´´´´´´(,(**/*“¨““¨¨*
´´´´´´((,*/*;);*)¨¨¨¨*
´´´´´((,**)*/**/¨¨¨”¨*
´´´´,(,****.:)*¨¨¨¨¨¨*
´´´((,*****)¨¨¨¨¨¨¨*
´´,(,***/*)¨*¨¨¨¨,¨*
´´,***/*)¨*¨¨,¨*
´)*/*)*)*¨¨*
/**)**¨¨“\\)\\)
*/*¨¨¨¨,...)!))!).....,(
“,¨¨¨¨_)--“--“------/_.
وب جالبی داری
اگه به منم سر بزنی خوشحال میشم بای.
این پرنده اومده شمارو به وبلاگم دعوت کنه!
منتظرم

یه بنده خدا شنبه 12 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:56 ق.ظ http://moqanni.blogfa.com

سلام
وبلاگ جالبی دارین
استفاده کردم
موفق باشین.....

مهدی دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:17 ق.ظ http://whoami1.blogsky.com/

وبلاگ زیبایی دارید. به نظر من مشکل اصلی در روابط اجتماعی و اجتماعی نبودن بدلیل نداشتن قدرت تطبیق با شرایط هست. مسایل جنسی در رده دوم (و نه سوم) هست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد