در ایران جون آدم خیلی ارزونه.
تعداد قابل توجهی از قتلها در ایران به خاطر نگاه کردن به هم صورت می گیرد!
« داشت از توی محله ما می گذشت من بهش گفتم نگاه داره؟ گفت:دلم می خواد. بعد درگیر شدیم و من چاقویم را زدم توی شکمش! »
به همین سادگی!
فکر کنید این خدای محترم اگه این عمر و سلامتی بی زبون را به جای دادن به یه مشت احمق به انیشتن و ادیسون می داد تا بجای ۷۰ سال ۱۴۰ سال عمر کنند اونوقت الان تکنولوژی و علم کجا قرار داشت؟
حادثه زیر را بخونید:
خراسان: صبح روز پنج شنبه گذشته جوانی که در نزاع دسته جمعی جوان دیگری را کشته بود، به بازسازی صحنه جنایت در حضور قاضی صفائیان و کارآگاهان شعبه جنایی آگاهی خراسان رضوی پرداخت.
کارآگاه حسن نژاد (افسر پرونده) در آغاز بازسازی صحنه جرم و در تشریح ماجرا گفت: غروب روز چهارشنبه هفدهم آذرماه چند تن از جوانان یک محل در خیابان حر ۱۳ در شهرک شهید رجایی مشهد پس از یک مشاجره لفظی با یکدیگر درگیر شدند که در این میان جواد(متهم به قتل) که ۲۱ سال دارد، جوان دیگری را با وارد آوردن یک ضربه چاقو به پهلویش به قتل رساند که ۲ روز بعد از حادثه ۲ متهم این پرونده با همکاری اعضای خانواده شان خود را به کلانتری شهید رجایی معرفی کردند.
جواد متهم ردیف اول این پرونده نیز در تشریح حادثه به مقام قضایی گفت: آن روز من داخل آرایشگاه یکی از دوستانم نشسته بودم و در بیرون چای صلواتی می دادند وقتی من برای گرفتن چای رفتم، مهران(مقتول) گفت: متولدان ۶۷ به پایین حق گرفتن چای را ندارند! من به این سخن او بی اعتنایی کردم اما دوباره وقتی برای گرفتن چای رفتم، او گفت: متولد چه سالی هستی؟ گفتم: به تو ربطی ندارد! که همین موضوع باعث درگیری شد و برادر مهران با سر ضربه ای به زیر چشمم زد. سپس مهران از مغازه خواربارفروشی (سوپر) یک شیشه نوشابه برداشت و با آن به سمت ما حمله کرد.من که دیدم دست خالی هستم به سمت موتورسیکلت رفتم تا چاقویی را که قبلا پنهان کرده بودم بیرون بیاورم اما چاقو نبود به دوستم حسن گفتم چاقو نیست و او چاقویی را از جیب کاپشنش بیرون آورد و به من داد. من هم ضربه ای به پهلوی مهران زدم که او افتاد در این لحظه وقتی دیدم دوستم حسن از برادر مهران کتک می خورد، به طرف او رفتم و چند ضربه هم به برادر مهران زدم.
این گزارش حاکی است: قاضی صفائیان پس از ثبت اظهارات متهم پایان بازسازی صحنه جنایت را اعلام کرد.
جلل خالق..
سلام ..
۲ ساعتی هست دارم وبلاگتونو زیرو زور میکنم .. خیلی از مطالب برا م جالب بود ...
معنی اسم وبلاگ یعنی چی؟
به خشنودی اهورامزدا
با درود
بنام آنکه و ستایش کتاب است چراغ راه دینش آفتاب است
مهین دستور دربار خدائی شرف بخش نژاد آریائی
دوتا گردیده چرخ پیر را پشت پی پوزش به پیش نام زرتشت
به زیر سایه نامش توانی رسی از نو بدور باستانی
چو من گر دوست داری کشور خویش ستایش بایدت پیغمبر خویش
بچشم عقل این دین را فروغ است که این بنیان کن دیو دروغ است
چو دین کردارش و گفتارو پندار نکو شد بهتر از آن دین مپندار
بدنیا بس همین یک افتخارم که یک ایرانی والا تبارم
چکامه از: زنده یاد عارف قزوینی
یکی از موارد مهمی که نویسندگان گاه ندانسته و تحقیق نکرده وگاه دانسته واز روی کین به ایرانیان نسبت میدهند ( ازدواج با محارم ) میباشد. که من در بروز رسانی امروز خود و با بهره گیری از منابع قابل استناد در مورد ازدواج در ایران و شکلهای گوناگون آن توضیحاتی داده ام که امیدوارم با دقت تمام این مطالب را بخوانید و بعد دیدگاههای زیبای خود را بنگارید. چون وقتی میگویند ایرانی در زمان ... ازدواج با محارم داشتند شامل همه ما میشود و باید اطلاعاتی داشته باشیم که بتوانیم توضیح دهیم.
درپایان پوزش من رو به خاطر طولانی بودن این مطالب بپزیرید چون این مطلب رو نمیتونستم در دوبخس جداگانه بنویسم
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
ایدون باد
[گل]
خدا خودش هم گیر افتاده از دست کارهای ما
با درود بر شما با ضعفی بنام فیلتر به روزم
غصه هم خواهد رفت
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره ایی خواهد ماند
لحظه را دریبابیم
باور روز برای گذر از شب کافیست ...
با درود بر شما با امار ازدواج های سیاسی در ایران به روزم
درود بر مهردادعزیز
از اینکه به وبم سر دی و مرا مفتخر ساختی ممنونم.از اینکه دردهای جامعه را منعکس می کنی ممنونتم . وجود چشمانی که نگاه به زوایای پنهان جامعه دارند غنیمت است .پیروز باشی
پاینده و جاوید باد ایران
درود بر مهرداد عزیز؛
چه نیک گفتی و نوشتی.
براستی که جان انسانها چه ارزان شده است.
در ادامه با نوشته ای نو چشم به دیدارت هستم.
سلام اقا مهرداد
من از سال ۸۴ وبلاگ داشتم .
به دلایلی یا حذفشون کردم یا بستمون.
س بدونید نمیتوانم حتی اگه بخوام هم نمیتوانم از نت دور بشم به خاطر دوستای خوبی که اینجا دارم .
مطمئن باشید یه وبلاگ بازم میزنم و بازم مینویسم .ولی فعلا که اینجام .
یه تشکر:
ازتون خیلی خیلی ممنونم که به یادم بودیدو ازم به وبلاگم اومدی .باور کنید خیلی خوشحالم کردید .دیگه نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم .بازم ممنون
درود بر شما با دو مطلب به روزم
به روزم