دختران زیادی در پی
یافتن دوستی از جنس مخالف، بکارت خود را از دست می دهند. برای آنها با توجه به
فرهنگ جامعه این پایان زندگی است. یک تباهی زودرس. این افراد حتی اگر سالها تحصیل
کرده باشند و جامعه برای رشد فکری و علمی و تربیتی آنها هزینه های زیادی کرده
باشد، خود را تباه شده می پندارد. این فکر که زندگی من دیگر تباه شده، انسان را به
سراشیبی سقوطی بیش از پیش می اندازد. دختران جامعه ما نمی توانند این شکست را به
عنوان یک اشتباه عادی تلقی کرده و با درس گرفتن از این تجربه تلخ، به زندگی عادی
خود ادامه دهند. این موضوع باعث
گسترش فساد، خودکشی، بزهکاری و از بین رفتن سرمایه های انسانی زیادی در جامعه می
شود. دخترانی که می توانستند نقش سازنده ای در رشد جامعه ایفاکنند، اکنون به
افرادی مأیوس و گناهکار تبدیل می شوند. از آن طرف، بخش عمده
ای از پسران و مردهای جامعه ما به علت نگاه کاملاً پلاریزه به زن، رفتار و پنداری
کاملاً غیرانسانی در برابر چنین دخترانی دارند. در حقیقت مردان جامعه ما، دخترها
را به دو بخش، سالم و فاسد تقسیم می کنند. دخترانی سالم هستند که در خیابان سر به
زیر هستند، با دوستانشان در اماکن عمومی بگو بخند نمی کنند، باوقار ومتین هستند،
حجابشان معقول است و لباسهای پررنگ نمی پوشند و مهمتر از همه در برابر متلکها و
نگاههای وقیحانه خود این مردها، واکنشی نشان نمی دهند! اگر دختری در طبقه
سالم با مشخصات بالا قرار نگرفت، دیگر فاسد محسوب می شود و به هر حیله ای باید از
او استفاده مطلوب را برد و حتی به دوستان و رفقا هم تعارف کرد! تجاوزهای دسته جمعی
عموماً از این دیدگاه ناشی می شود. طبیعتاً از دید این مردها، ازدواج بااین دختران
ازدواج با زنهای هرزه محسوب می شود . این دخترها فقط برای دفع شهوت خوبند. جالب اینکه به دلیل
محدودیتهای جامعه ما و فشار جنسی، تعداد قابل توجهی از پسران هم در کودکی یا
نوجوانی مورد تجاوز و سوء استفاده جنسی قرار می گیرند ولی به دلیل روحیه قویتر،
کمتر مانند دخترها خود را تباه شده تصور می کنند. تعصب زیر بنای
تفکرات جنسی جامعه ماست. دختری که با پسری دوست شد، دیگر سالم نیست. وقتی دختری سالم
نیست، چه فرقی می کند دوستیشان در حد کلام باشد یا در حد رابطه جنسی؟ چه فرقی می
کند با یک نفر دوست باشد یا با 10 نفر؟ و ... دختری که سالم نیست، دیگر حقوق انسانی
از او ساقط می شود. جامعه ما با چنین فرهنگی، تعداد زیادی از دختران بیچاره ی خود
را که در اثر بی تجربگی و اشتباه، در دام افرادی شیطان صفت یا ناچار می افتند، هر
سال می بلعد. تأسف بارتر از همه مردانی هستند که با شگردهای مختلف دخترکان بیچاره
را فریب می دهند و بعد مانند تفالهایی دور می اندازند و قربانیهای خود را فاسد می
پندارند، هر چند خود باعث تباهی آنها شده اند.
خیلی دلم می خواست که این واقعیت نبود.. که یکی مثل من، فقط به جرم این که دلم نخواسته مانتو سیاه بپوشم و سیبیل هام روی لب هام بیاد باید توی خیابون حرف هایی رو بشنوم که نه بتونم جواب بدم و نه از ذهنم دور بشن...
چی بگم مهرداد عزیز؟
در سرزمین من
سهم زنها از رودخانه ها
تنها پل هایی است
که پشت سر آدمها خراب شده اند...
اینجا
نام کمتر بیمارستانی
مریم است
تخت های زایشگاهها اما
پر از مریم های درد کشیده ای است
که هیچ یک ، مسیح را
آبستن نیستند ...
من میان زن هایی بزرگ شده ام که شوهر برایشان حکم برائت از گناه را دارد ...!!!
نمی دانم چرا شعار از
لیاقتم ،صداقتم ،نجابتم و ... می دهی
تویی که می دانم اگر بدانی بکارتم به تاراج رفته ،انگ هرزه بودن می زنی و می روی
اما بگرد ،پیدا خواهی کرد
این روز ها صداقت و ،لیاقت و ،نجابتی که تو می خواهی زیاد میدوزند!!