اقتصاد 4

اگر در دوره رفسنـجانی و خاتـمی جهشهای تورمی در مسکن 2-3 برابر بود. در دوره  (ا ن)  قیمت مسکن ناگهان 4 برابر شد. در اولین دوره ریـاست جمـهوری ا ن  برای جلب توجه رای دهندگان و عوامفریبی، بانکها را مجبور به پرداخت وام بصورت گسترده کرد. افزایش شدید پولهای سرگردان در دست مردم، ناگهان قیمت مسکن را به صورت وحشتناکی بالا برد. اول کار همه مردم عادی می گفتن خدا پدرش را بیامرزه که بانکها را مجبور کرد وام بدهند. ولی بعد از 2 سال مردم در اثرهمین وامها بیچاره شدند. افزایش شدید قیمت مسکن باعث افزایش تورم و از بین رفتن ارزش پولهای مردم شد.

 جالب بود که در همین برنامه پرداخت وام هم کلاه گشادی سر مردم رفت. مردم عادی می توانستند از بانکها 5 میلیون وام خودرو بگیرند ولی افراد خاصی با معرفی از طرف نهادهای خاص، 5 میلیارد وام می گرفتند. از طرف دیگر ا ن بانکها را مجبور به کاهش سود بانکی تا 14% کرد. در حالیکه در حالت عادی تورم سالیانه در ایران حدود 20% است. که با کارمزد بانک، تقریبا باید 24% بانکها سود بگیرند تا پرداخت وام برایشان صرفه اقتصادی داشته باشد! کاهش سود بانکی زیر حد تورم، در حقیقت بانکهای دولتی را ورشکسته کرده است! و سود بادآورده ای را به جیب وام گیرندگان (به ویژه وام گیرندگان میلیاردی) کرد! البته با تزریق پول نفت به بانکها تحت عنوان «افزایش سهم دولت در بانکهای دولتی» فعلا صدایش در نمی آید! چون اگر صدایش در بیاید مردم با هجوم به بانکهای ورشکسته دولتی برای برداشتن سرمایه های خود و تبدیل آنها به ارزهای معتبر جهانی، ریال ایران از اعتبار ساقط خواهد شد.

ولی اگر کسی بتواند به سندهای حسابداری این بانکها دسترسی داشته باشد آن وقت خواهد فهمید که این بانکها در چه وضعیتی هستند!

بعد از پرداخت بی رویه وام از طرف بانکها و به ته خوردن کفگیر، حالا هر روز بانکها با التماس از مشتریان خود می خواهند که قسطهای خود را پرداخت نمایند. هر روز پلاکاردی جلوی بانکی می بینیم که به مشتریان خوش حساب وعده بخشودگی می دهد! به راستی آیا این مشتریان که قسطهای خود را نمی پردازند مردم عادی هستند که بانکها بابت 5 میلیون وام، از آنها 100 تا چک ضمانتی و سفته گرفته اند؟ یا افرادی که بصورت خاص معرفی شده بوده اند و تمام وثیقه هایشان نصف وام میلیاردیشان هم نمیشود؟

بازار مسکن که با آن جهش ناگهانی منهدم شد. به علت افزایش 4 برابری قیمت مسکن، خرید آن دیگر در توان بخش متوسط جامعه نیست. تولید آن هم دیگر برای انبوه ساز صرفه ای ندارد!

دولت هم در این بلبشوی سیاسی و تحریم و کاهش قیمت نفت از 150 دلار به 70 دلار، دیگر توان افزایش حقوق کارمندان خود را ندارد (تا قدرت خریدشان بالا برود). از طرف دیگر بسیاری از پروژه های دولتی هم به دلیل کسر بودجه نیمه کاره رها شده اند و رکود سنگینی بر بازار تحمیل شده است. البته این جای خوشبختی است که دولت دیگر توان بالا بردن وام بانکی برای خرید مسکن را ندارد. چون بلافاصله بعد از بالا بردن وام، قیمت مسکن هم سر به فلک می کشد. چرا که در اقتصاد کنونی ایران، با توجه با قاچاق گسترده کالا هیچ کس رغبت سرمایه گذاری در تولید را ندارد و ناچار همه نقدینگی بازار به بخش مسکن سرازیر می شود و باعث افزایش بی رویه قیمت مسکن خواهد شد.

به نظر من با توجه به فشارهای سیاسی بین المللی در سال 89 هم رکود مسکن ادامه خواهد داشت و دولت توان افزایش وام مسکن را نخواهد داشت. در این وضعیت رکود مسکن همچنان عمیقتر خواهد شد و قیمت زمین مقداری کاهش خواهد یافت. چون هر سال افزایش مصالح و دستمزد را داریم. پس قیمت خانه ساخته شده همچنان ثابت مانده و قیمت زمین کاهش خواهد یافت. ممکن است شدت گرفتن تحریم و نیز پیاده شدن طرح هدفمند کردن یارانه ها، قیمت ارز و طلا را به شدت بالا ببرد. به طوری که دوباره دولت مجبور شود خرید و فروش ارز را ممنوع کند! افزایش قیمت ارز، قیمت همه چیز از جمله ارزاق عمومی را بالا خواهد برد.

ببینیم این قطار بدون فرمان و ترمز ملت ایران را به کجا خواهد برد!

به نظر من سال 89 از نظر اقتصادی سال خوبی نخواهد بود.