طلاق چرا نه؟!

در جامعه ما که هنوز بین سنت و مدرنیسم دست و پا می زند، هنوز طلاق گرفتن تابو است. زن و مردی که طلاق می گیرند انگشت نمای مردم می شوند. همه پشت سرشان پچ پچ می کنند و گهگاه گوشه کنایه می زنند.

از ترس حرف مردم می سوزیم و می سازیم!

بعضی از مردم ما هم وقتی ازدواج می کنند انگار مالک دیگری شده اند. اگر طرف بگوید نمی خواهم دیگر با تو زندگی کنم جوابش مرگه!

واقعا تصور کنید! جدا شدن آدم وار دو زن و شوهر کجا و مرگ دو نفر کجا!

این دو نفر می توانند بعد از جدا شدن هر کدام زندگی مستقل خودشان را بسازند، احیانا دوباره ازدواج کنند و با توجه به تجربه تلخ ازدواج اول، ازدواج دومشان موفق باشد. بچه دار شوند و ده ها سال دیگر از زندگیشان لذت ببرند!

ولی بعضی از مردم ما حاضرند به قیمت جان خودشان یا طرف مقابلشان از هم جدا نشوند! نمی دانم راز این موضوع چیست! وقتی دو نفر از نظر روحیات اخلاقی به هم نمی خورند خیلی ساده می توانند از هم جدا شوند همین و بس!

این ماجراها را بخونید.....


  تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۲

 

مردود شدن احتمال «مرگ سفید» مینا توسط دادگاه

تهران امروز: در حالی که بازپرس ویژه قتل بر مرگ سفید مینا تاکید می‌کندشعبه1159 دادگاه عمومی معتقد است همسر وی باید به اتهام قتل محاکمه شود. به گزارش تهران‌امروز ،2 تیرماه 1385 بدن نیمه جان این زن 35 ساله توسط خانواده‌اش به بیمارستان منتقل شد. رگ‌های دودست مینا از مچ زده شده و وی ساعتی بعد بر اثر شدت جراحات وارده در بیمارستان جان داد.

با توجه به مشکوک بودن ماجرا، پلیس تحقیقات را از خانواده و همسر مقتول آغاز کرد. در همان اوایل بازجویی آنچه ماموران را با ظن بیشتر روبه‌رو کرد اظهارات متفاوت حامد ، همسر مینا و خانواده مینا درباره رساندن مجروح به بیمارستان بود. در حالی‌که شوهر مینا می‌گفت با ورود به خانه متوجه خودکشی وی شده و او را قبل از رسیدن اورژانس به بیمارستان رسانده است خانواده این زن می‌گفتند که حامد با وجود پزشک بودن از رساندن همسرش به بیمارستان خودداری کرده و برادر مینا او را به مرکز درمانی رسانده است.

مادر مینا به پلیس گفت‌: من مطمئنم کسی جز حامد این کار را نکرده است. او دخترم را به قتل رسانده است. مینا پرستار بیمارستان بود و همانجا با حامد که پزشک بود‌آشنا شد، بعد از مدتی کار آنها به ازدواج کشید اما روحیه سخت‌گیر حامد و دخالت‌های مادر شوهرش باعث شد این دو زندگی تلخی داشته باشند. آنها پس از مدتی بچه دار هم شدند و با ورود بچه دیگرامکان جدا شدنشان از یکدیگر از بین رفت چرا که مینا به شدت فرزندش را دوست داشت و فکر جدایی از او هم برایش امکان پذیر نبود.

شب قبل از حادثه حامد با مینا دعوا و خانه را به حالت قهر ترک کرده بود. من پسر کوچکم را پیش مینا فرستادم تا شب را تنها نباشد. فردا غروب حامد به ما زنگ زد و گفت حال مینا وخیم است. من به همراه برادرم و پسرم آنجا رفته و با بدن خونین مینا مواجه شدیم که روی تخت افتاده بود. حامد حتی مینا را به بیمارستان نبرده بود. پسر کوچکم به سرعت او را به بیمارستان رساند اما پزشکان پس از بستری کردن وی گفتند دیگر دیر شده است و مینا در بیمارستان جان داد.

با این اتهامات بلافاصله حامد مورد بازجویی قرارگرفت و درتوضیح حادثه گفت: شب قبل از این اتفاق پدرم به خاطر عمل جراحی که روی او انجام شده بود دوران نقاهت خود را می‌گذراند و من باید از او مراقبت می‌کردم. از مینا خواستم با هم پیش پدرم برویم ولی او قبول نکرد. دخترم را برداشته و به آنجا رفتم. موقع رفتن به او گفتم شب را تنها نماند و به خانه مادرش برود.

فردا غروب بود که با دخترم به خانه برگشتیم. خانه ساکت بود، به اتاق خواب رفتم و مینا را دیدم که رگ‌های دو دستش را زده است. او را که معاینه کردم توجه مرگ شدم. با مادرش تماس گرفته و گفتم مینا حالش خیلی بد است بعد هم پلیس را با خبر کردم. بعد هم برادر مینا آمد و مرا کتک زده و شیشه‌های خانه ام را شکست.

در حالی که حامد منکر هرگونه اختلاف خود با مینا بود، بررسی سوابق این زوج نشان داد آنها چندی پیش چند شکایت را نیزعلیه یکدیگر در دادسرا طرح کرده بودند که هنوز هم مفتوح است.به همین خاطربازپرس پرونده از حامد درباره این اختلافات توضیح خواست.

پزشک جوان این بار دیگر مشکلات خود با همسرش را انکار نکرد و گفت: مینا زن لجوجی بود ولی من او را به عنوان مادر فرزندم دوست داشتم. بعد از فوت پدر مینا روابط او با من بدتر شد. من از او می‌خواستم وقت بیشتری را برای من بگذارد اما مینا ترجیح می‌داد بیشتر پیش خانواده‌اش باشد ولی من مینا را نکشتم و او خودکشی کرده است.

اما خانواده مینا معتقد بودند دامادشان دروغ می‌گوید. برادر مینا به بازپرس پرونده گفت: آن شب وقتی به خانه مینا رفتم می‌گفت با حامد دعوایش شده است. او خیلی ناراحت بود و می‌گفت باید راه حلی برای مشکل خود با حامد پیدا کند.هیچ نشانه‌ای از اینکه او بخواهد خودش را بکشد در او دیده نمی‌شد. او می‌گفت حامد مدام بهانه می‌گیرد و از اینکه شما او را دکتر صدا نمی‌زنید ناراحت است. فردا صبح من سر کار رفتم و غروب از بلایی که سر او آمده بود مطلع شدم.

گزارش پزشکی قانونی اولین سندی بود که ادعای حامد را به چالش کشید و ادعاهای خانواده مینا را برجسته کرد. پزشکی قانونی در گزارش خود نوشت: بررسی کالبد مینا حاکی از وجود آثار ضرب و جرح روی بدن وی است.از سویی در بدن او سموم دارویی نیز پیدا شده ست.

اما سوای این گزارش اظهارات همسایه روبه‌رویی مینا نیز احتمال وقوع جنایت را شدت بخشید. زن همسایه مینا به ماموران گفت: چند ساعت قبل از اینکه خبر مرگ مینا را بشنوم صدای جر و بحث شدیدی را از خانه او شنیدم اما اهمیت ندادم چون این چیزها برای ما عادی شده بود.

بازپرس پرونده اما رای به قاتل نبودن حامد داد. وی در گزارش خود نوشت:‌ احتمال خودشکی توسط زن جوان وجود داشته چرا که وی به شدت تحت فشار روحی بوده است. زن جوان قبل از مرگ با شوهرش درگیر شده ولی احتمال مرگ سفید یا اوتانازی در این پرونده بسیار زیاد است.

یعنی حامد شاهد خودکشی مینا بوده و به درخواست مینا کمکی برای نجات وی نکرده است. اما این گزارش بازپرس با اعتراض خانواده مقتول روبه‌رو شده و پرونده به شعبه 1159 دادگاه عمومی تهران فرستاده شد و این شعبه رای بر قاتل بودن حامد داد. این پرونده سرانجام با صدور کیفرخواست برای متهم به شعبه 74 دادگاه کیفری استان فرستاده شد تا به زودی حامد مورد محاکمه قرار گیرد. 
 

 

تازه عروس و داماد در آتش خشم ناگهانی

ایران: تازه‌داماد خشمگین وقتی نوعروس را در جدایی مصمم دید، در اقدامی جنون‌آمیز، با بنزین خود و همسرش را به آتش کشید.

دقایقی از ظهر دوشنبه گذشته بود که صدای درگیری زوج جوان بار دیگر به گوش همسایه‌ها رسید. محمد - 32 ساله - و همسرش سیمین - 24 ساله - چند ماه قبل به خانه بخت رفته بودند و در طبقه سوم یک ساختمان در خیابان عارف شمالی زندگی می‌کردند. اختلاف‌های خانوادگی آنها نیز از چندی قبل اوج گرفته بود، به گونه‌ای که همسایه‌ها دایم سر‌و‌صدای زوج جوان را می‌شنیدند.

آن روز محمد و همسرش به دنبال درگیری شدید راهی کلانتری 110 شهدا شدند. ساعاتی پس از حضور خانواده زن و شوهر در کلانتری و وساطت اطرافیان، سرانجام مشاجره خاتمه یافت، اما پس از بازگشت‌شان به خانه در حالی که مادر محمد و خواهران سیمین نیز آنها را همراهی می‌کردند زن جوان ناگهان اعلام کرد دیگر حاضر به ادامه زندگی نیست. بعد هم سرگرم جمع‌آوری وسایل شخصی‌اش شد تا همراه خواهرانش راهی خانه پدری شود.

در این میان، حرف‌های مادرشوهر و خواهرانش نیز برای آشتی آنها و ادامه زندگی مشترک‌شان اثری نداشت. سیمین و بقیه سرگرم جمع کردن چمدان بودند که محمد پارچ آب را برداشت و از ساختمان خارج شد، اما دقایقی بعد با ظرف پر از بنزین به اتاق برگشت و در اقدامی جنون‌آمیز آن را روی سر‌و‌صورت خود و همسرش ریخت و یک دفعه سیمین را در آغوش کشید و مقابل چشمان وحشتزده مادر خود و خواهران همسرش فندک را روشن کرد.

لحظه‌ای بعد آتش سراپای زوج جوان را فراگرفت و خواهران سیمین بلافاصله خواهرشان را از آغوش محمد بیرون کشیده و با پیچیدن پتو آتش را خاموش کردند و از ساختمان بیرون دویدند، اما محمد همچنان در آتش می‌سوخت. دقایقی بعد در حالی که آتش تمام ساختمان را فرا‌گرفت و حتی به خانه همسایه‌ها نیز سرایت کرده بود، امدادگران آتش‌نشانی و اورژانس به محل حادثه رسیدند.

همزمان با اطفای حریق و نجات دختر و پسر همسایه از میان دود و آتش نجات یافتند، اما محمد به‌طور کامل سوخته بود. پس از انتقال سیمین به بیمارستان، پزشکان اعلام کردند او زنده است، اما به علت شدت سوختگی احتمال زنده ماندنش ضعیف است.

محمد شهریاری - بازپرس کشیک ویژه قتل - نیز به دنبال اطلاع از جنایت هولناک، دستورات قضایی برای تحقیق در این‌باره را صادر کرد. جسد مرد جوان نیز به پزشکی قانونی منتقل شد.